جدول جو
جدول جو

معنی چاله مجار - جستجوی لغت در جدول جو

چاله مجار
(لَ مَ)
صاحب مرآت البلدان نویسد: ’مزرعه ای است از مزارع صاین قلعه که ایلات شاهسون قورت بیکلو در اینجا ییلاق مینمایند...’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 85)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ)
دهی است از دهستان جلگه زوزن بخش خواف شهرستان تربت حیدریه که در 90 هزارگزی جنوب باختری قصبه رود و 7 هزارگزی باختر راه شوسۀ عمومی قصبه رود بقاین واقع شده. دامنه و گرمسیر است و 122 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات، شغل اهالی زراعت، گله داری و قالیچه بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
دهی است از دهستان سرشیو بخش مرکزی شهرستان سقز در 260هزارگزی جنوب سقز و 6هزارگزی جنوب خاوری حسن سالاران. کوهستانی است و سردسیر. با 120 تن سکنه. آب آن از چشمه و رودخانه. محصول آنجا غلات و لبنیات وتوتون. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
نام باغی است در کشمیر و همچنین باغی در لاهور و باغ دیگری در دهلی و این لفظ هندی است از شاله: بمعنی خانه و مار، بمعنی شهوت است پس معنی ترکیبی آن خانه شهوت باشد. و چون تفرج و تماشای باغات شهوت را برمی انگیزاند بمجاز بمعنی باغ استعمال یافته است. (از بهار عجم) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) :
ز باغ، زلف و رخ یار داده است فراغم
که سنبل سیهش کم ز شاله مار نباشد.
عبدالغنی (از بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
گاو ماده ای که زنگوله بر گردنش آویزان باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
خوکی که توله به همراه داشته باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
زن زائو در چهل روز اول پس از زایمان
فرهنگ گویش مازندرانی